11 September 2009

Grön solidaritet همبستگی سبز


در رسانه‌های فارسی ندیدم کسی این خبر را پوشش داده‌باشد. پس من نیز باید به خیل "خبرگزاری‌های یک‌نفره" بپیوندم!

خانمی که در عکس نوار سبز بر مچ دستش دارد، مونا سالین Mona Sahlin رهبر بزرگ‌ترین حزب صحنه‌ی سیاسی سوئد، حزب سوسیال‌دموکرات، وزیر پیشین در چند وزارت‌خانه‌ی گوناگون، و معاون نخست‌وزیر پیشین سوئد است. آن دو تن دیگر نیز رهبران حزب‌های "سبز" و "چپ" (کمونیست پیشین) هستند. این عکس روز یکشنبه 6 سپتامبر (15 شهریور) در "باغ شاه" استکهلم برداشته شده‌است و من آن را از روزنامه‌ی سوئدی DN روز بعد اسکن کرده‌ام. این سه حزب که اکنون در جبهه‌ی مخالف دولت سوئد هستند، در این روز کارزار خود را برای انتخابات بعدی سوئد آغاز کردند.

هفته‌ای پیش از آن (30 اوت، 8 شهریور) به ابتکار نسل دوم ایرانیان ساکن استکهلم مراسم دفاع از حقوق بشر در ایران در همین "باغ شاه" برگزار شد. آن روز خانم مونا سالین با کت سبزرنگ و همین نوار سبز بر مچ دستش روی صحنه آمد، از شرکت سفیر سوئد در ایران در مراسم تنفیذ احمدی‌نژاد به‌شدت انتقاد کرد، و در سخنرانی پرشور خود قول داد که تا روزی که جشن پیروزی مردم ایران در رسیدن به خواست‌هایشان در همین صحنه برگزار شود، این نوار سبز را همواره بر مچ خود خواهد داشت. او در پایان به‌فارسی شعار داد "زنده‌باد آزادی!"

از آن مراسم تا برداشتن این عکس یک هفته می‌گذرد، و می‌بینیم که ایشان به عهد خود وفا کرده‌است. حرکت‌هایی از این‌گونه مایه‌ی دل‌گرمی‌ست. مردم ایران تنها نیستند. جهانی با آنان است. من اما هیچ کسی را، حتی در میان ایرانیان نمی‌شناسم که چنین قولی داده‌باشد. باید امیدوار باشیم که برای این خانم هم که شده، انتظار ما برای آن جشن پیروزی چندان طولانی نباشد.

در مراسم آن روز اشخاص بلند‌پایه‌ی دیگری هم شرکت داشتند و هنرمندان بلندآوازه‌ای روی صحنه برنامه اجرا کردند، از جمله لاله.

Ser ni det där gröna bandet runt Mona Sahlins arm? Bilden togs av Erich Stering i Kungsträdgården söndagen den 6 september när de tre oppositionspartierna ordnade ”familjedag”. Jag har skannat bilden ur DN den 7 september (och här). Veckan innan, söndagen den 30 augusti i Stödgalan för Mänskliga rättigheter i Iran i Kungsträdgården var Mona Sahlin en av talarna. Hon kritiserade skarpt Sveriges ambassadörs deltagande i ceremonin i Teheran när Ahmadinejad svors in som president. Hon visade upp det där gröna bandet runt sin handled som en symbol för solidaritet med iranska folket och lovade att bära det kring handleden tills den dagen då man festar och jublar för iranska folkets seger i dess kamp för allt vad det strävar efter.

Tack Mona Sahlin för solidariteten! Det värmer i hjärtat. Jag känner ingen annan ens bland själva iranierna som vågar lova någonting sådant. Vi får bara hoppas att väntan på segerfesten inte blir långvarig.

14 comments:

Anonymous said...

شیوا جان
به مطلب شما در بالاترین لینک دادم که اطلاع رسانی شده باشد. همان که خودت هم به آن اشاره کردی؛ خبرگزاری تک نفره...؛
به فارسی نوشتم که ثابت کنم بلدم...؛
حالا می دانید که من کی هسنم؟
:)
بعدا به شما خواهم گفت

Shiva said...

مرسی تامی عزیز! بی‌نهایت سپاسگزارم. منظور من فقط کمک به کسانی بود که شاید راه فارسی کردن ‏کامپیوترشان را بلد نیستند. خوشحالم که شما به این خوبی می نویسید!ء

Shiva said...

دوست گرامی که درباره‌ی بازانتشار نوشته‌های من پرسیدید: ضمن سپاس از مهر شما، با ذکر منبع مجاز است ‏و در صورت امکان اگر لینک هم بدهید چه بهتر.‏

Anonymous said...

سلام بانو شیوا،ااتفاقا در ایران چه در محافل روشنفکری و چه محافل دیگر! هر کجا که می روم همه می گویند دم سویدی ها گرم! پس اطلاع دارند ..مخصوصا در رابطه با دستبند های سبز پلیس سوید! حتما شما هم اطلاع دارید!
از فیس بوک غافل نباشید! نسل بعد از انقلاب خیلی هوشیار و آگاه است.

شاد باشید
یاسمن

حسن said...

خدايا صد هزار مرتبه شكر كه كه اين كامنت نويس عزيز آنونيموس -ياسمن خانم هست و نظري سوء و يا احيانا مثل آن سپاهي دانش مقيم روستا هاي اراك كه اهل معاشرت و احيانا ازدواج با دانشجوي دانشگاه صنعتي آريامهر سابق و شريف كنوني (آيا آريامهر مي تواند شريف بشود؟) ندارد
البته روزگار غريبي است و غريب تر آن كه يك سياست مدار غربي در يك كشور غربي و آزاد دستبندي به دست مي كند كه در اين ور دنيا در يكي از محدود ترين و مستبد ترين حكومت هاي بشري نشانه بر اندازي -اقدام عليه امنيت ملي و شايد مدتي بعد فحش به خدا و پيغمبر و نماينده بر حقش بر روي زمين ولايت مطلقه فقيه باشد به گمانم اين خانم عزيز تا به اكنون طعم زندان را نچشيده و نمي داند كه در اوين چه بر سر فرزندان اين مرز و بوم مي آورند كه پنيان گذار سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات سابق -استاد در س جنگ رواني در دانشگاه امام حسين و پرچمدار اصلاحات امروزي جناب آقاي حجاريان پس از كلي تعريف وتمجيد از مخالفانش از حزبي كه خود جز اعضای اصلي دفتر مرکزی آن( حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی) بود استعفا مي كند
شيوا جان من كه باورم نشد خانم مونا سالين دلش به حال من و هموطنانم بسوزد
اگر مي گفتند اين خانم براي صنايع
Volvo, Ericsson, Vattenfall, Skanska, Sony Ericsson Mobile Communications AB, Svenska Cellulosa Aktiebolaget, Electrolux, Volvo Personvagnar, TeliaSonera, Sandvik, Scania, ICA, Hennes & Mauritz, Nordea, Preem, Atlas Copco, Securitas, Nordstjernan
و غيره فعاليت مي كند تا بتوانند در بازارايران كار كنند بيشتر باورم مي شد
از شما مي پرسم شما باورتان شد؟

Shiva said...

حسن عزیز، حدس می‌زنم که آن خانم یاسمن در جایی با اینترنت کم‌سرعت زندگی می‌کند و نتوانسته عکس ‏مرا این کنار ببیند!‏

شرکت‌هایی که نام بردید، و کلان‌سرمایه‌داران سوئد، از سوی دولت کنونی سوئد حمایت می‌شوند و همان‌طور ‏که نوشتم، آن خانم با مچ‌بند سبز که مونا سالین نام دارد اکنون در جبهه‌ی مخالف دولت سوئد است. اگر ‏بخواهم نقش و اهمیت حزب سوسیال‌دموکرات در تاریخ سوئد را توصیف کنم، باید یک کتاب بنویسم. در صورت ‏علاقه این مطلب دنباله‌دار را که در روزنامه‌ی اعتماد منتشر می‌شود (و نمی‌دانم چرا ناگهان از بخش سوم به ‏بخش ششم پرید) مطالعه کنید:‏
http://www.etemaad.ir/Released/88-05-08/181.htm
http://www.etemaad.ir/Released/88-05-15/181.htm
http://www.etemaad.ir/Released/88-05-22/181.htm
http://www.etemaad.ir/Released/88-06-05/181.htm
http://www.etemaad.ir/Released/88-06-12/181.htm

همین‌قدر می‌توانم بگویم که خانم مونا سالین از سال‌های نوجوانی با اندیشه‌ی چپ در حزب سوسیال‌دموکرات ‏فعالیت می‌کرده‌است، در خانه‌ی ساده‌ای در همین محله‌ی من زندگی می‌کند و طرفدار دولت رفاه ‏همگانی‌ست. البته این را هم باید گفت که ایشان خواستار جلب رأی ایرانیان ساکن سوئد هم هستند. منتها ‏ایرانیان بیش از چند ده هزار رأی (از چند میلیون) ندارند. بنابراین، من سهم بزرگی از انسان‌دوستی در این حرکت ‏خانم مونا سالین می‌بینم.‏

Anonymous said...

احيانا مثل آن سپاهي دانش مقيم روستا هاي اراك كه اهل معاشرت و احيانا ازدواج با دانشجوي دانشگاه صنعتي آريامهر سابق و شريف كنوني (آيا آريامهر مي تواند شريف بشود؟) ندارد...
اينو كه حسن نوشته يعني چي اونوقت ؟؟؟ :D
رهگذر

Shiva said...

رهگذر عزیز، درست است که جمله‌ی حسن قدری درهم ریخته است، اما منظور او اشاره به این نوشته‌ی من ‏است:‏
http://web.comhem.se/shivaf/pdf/WhyShiva.pdf

Anonymous said...

دوست بسیار عزیز شیوای گرامی لطفاً با سلام و خسته نباشید: http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-53733
با احترام - صادق

Anonymous said...

شیوای گرامی با سلامی دوباره و شرمنده! نمیدانم اون «لطفاً» در یادداشت قبلی را با چه «اندیشه»ای جایش داده ام؛ در هر صورت هدف «ادب» بود و بس! همیشه پیروز بمانید! صادق

Shiva said...

صادق گرامی، از لطف شما بی‌نهایت سپاسگزارم، و همچنین از این که خبر دادید نوشته‌ام در لینکی که دادید ‏بازانتشار یافته. متأسفانه یکی از ایرادها (یا شاید هم خوبی‌ها)ی بلاگر این است که صاحب وبلاگ نمی‌تواند در ‏متن پیام خوانندگان دست ببرد و حک و اصلاحش کند، وگرنه می‌دانم که بعضی از دوستان (و خودم نیز!) گاه ‏چیزی فکر می‌کنند، اما انگشتانشان چیزی دیگر تایپ می‌کند، و گرچه اشتباه را می‌بینم، اما یا باید پیام را رد ‏کنم، و یا باید آن را همان طور که هست منتشر کنم. البته اگر خواننده‌ای دیرتر خواستار حذف پیامش شود، ‏می‌توان آن را حذف کرد.‏

Anonymous said...

شيوا عزيز من خيلي مايلم كه اون مطلب مربوط به سپاهي دانش روستاهاي اراك و .. را بخونم اما متاسفانه با آدرسي كه داديد نتوانستم آنرا بيابم لطفا راهنمائي كنيد كگه چكونه آنرا بيابم رهگذر

Shiva said...

رهگذر عزیز، نشانی ایرادی ندارد. همین الآن امتحانش کردم. البته نشانی مربوط به یک فایل پی‌دی‌اف است و ‏باید برنامه آکروبات ریدر یا مشابه آن را داشته‌باشید تا بتوانید بازش کنید. نمی‌دانم به چه روشی می‌خواهید ‏بازش کنید. من دیده‌ام که کسانی به‌جای نوشتن نشانی در جعبه‌ی مخصوص نشانی مرورگر، نشانی را در ‏جست‌وجوگر گوگل "جست‌وجو" می‌کنند. به آن روش شاید نتوانید آن فایل را پیدا کنید. پیشنهاد می‌کنم که ‏نشانی را از پاسخی که به شما دادم کپی کنید و در جعبه‌ی نشانی در مرورگرتان بچسبانید و ببینید آیا موفق ‏می‌شوید. اگر هنوز نتوانستید بازش کنید، در صورت تمایل نشانی ای‌میل بدهید تا فایل را برایتان بفرستم. ‏نشانی‌تان را منتشر نمی‌کنم.‏

mojtaba mostafavi said...

فتنه احمدی‌نژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنه‌ای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدی‌نژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنه‌ای، باعث شدند که حضرت امام خامنه‌ای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدی‌نژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی‌ زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدی‌نژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.